قلمره خوناشام پارت سیزدهم

ولی وقتی تخت کوچیکش رو کنار زد یه ترکی روی سخره ها بود
بعد ترول شروع کرد به ورد خوندن همه ی غار لرزید بعد ترک های دیوار باز شدن
وارد که شدیم داخل یه سرزمین دیگه بودیم

بچه ها بخدا حوصله ندارم بنویسم اگه کم بود ببخشید
ولی بازم کمه😂😂😂
دیدگاه ها (۲)

سه ارباب خشن پارت سه

سه ارباب خشن پارت چهار

قلمره ناشام پارت دوازده

سه ارباب خشن پارت اول

عزیز ترین دشمن من🍷پارت اول🍷ویو جیمین:حتما باید الان باشه؟. ...

زندگی با خنده ( نجات جیمین)ویو نگار تمام افرادم رو جمع کردم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط